رمانی تاریک با رگه های سیاسی که نشان دهنده ی داستایفسکی در اوج توانایی هایش است.
این کتاب یکی از ضدقهرمان های برجسته ی ادبیات را به مخاطبین معرفی می کند.
اثری درخشان و فوق العاده لذت بخش.
پس با آن میلیون واقعیتی که شهادت می دهند آدم ها آگاهانه - با علم کامل به نفع حقیقیشان - آن را رها کرده اند و کم اهمیت دانسته اند و به راه دیگری رفته اند، چه می کنی؟ آن هایی که بی توجه به سودشان و اما و اگر رفته اند چه؟ آن هم بدون این که اجباری به چنین کاری داشته باشند، انگار فقط دلشان نمی خواسته به راه از پیش تعیین شده بروند و از سر لجاجت و خودسری راه دیگری را انتخاب کرده اند که سخت و پرسنگلاخ است و باید آن را در ظلمات جست. پس به نظر می رسد که واقعا خود این خودسری و اختیار برایشان بهتر و خوشایندتر از هر منفعتی بوده... منفعت!
دقیقا وهم انگیزترین آرزو و پست ترین حماقت را می خواهد، فقط و فقط برای این که به خودش ثابت کند - نکته ضروری و لازمش همین است - آدم هنوز آدم است و نه کلید پیانو که قوانین طبیعت به دست خود آن را بنوازند و حتی تهدیدش کنند تا آخر عمر هدایتش خواهند کرد تا نتواند بیرون از محدوده ی تقویم و قوانین خواسته ای داشته باشد.
شبی از کنار میکده می گذشتم، در روشنای پنجره چشمم افتاد به چندتا مرد که دور میز بیلیارد با چوب بیلیارد افتاده بودند به جان هم و یکی را زدند از پنجره انداختند بیرون. اگر هر وقت دیگری بود از این حرکت منزجر و ناراحت می شدم، اما در آن لحظه به کسی که بیرونش انداخته بودند، حسودی ام شد. چنان به او غبطه خوردم که دلم خواست بروم داخل و کنار میز بیلیارد بپلکم و شلوغ کاری در بیاورم تا مگر از پنجره بیندازنم بیرون. رفتم داخل. مست نبودم، اما می گویید چه می کردم؟ می دانید اعصاب نداشتن آدم را وادار به چه کارهایی می کند؟! رفتم، اما اتفاقی نیفتاد. انگار لیاقت پرت شدن از پنجره را هم نداشتم.
«داستایفسکی» چه حقایقی را در مورد انسان ها آشکار کرد و چگونه به مسیر ادبیات، شکل و جهت داد؟
این مقایسه، با توجه به تعداد ترجمهها، سبب آشنایی بیشتر و بهتر با این شاهکار تاریخ ادبیات شده و در انتخاب ترجمهای که بیشتر میپسندید، کمکحالتان است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
«شبهای روشن» نیز مانند همهی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روانشناسانه پرداخت شده است.
داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.
چرا ترجمه بابک شهاب رو موجود نمیکنید😭😭
جناب بی سرزمینتر از آباد آثار روسی شیوا و روان نوشته میشن توقع نداشته باشید آتش برآب که خودشون استاد هستن بیان اونطور که شما دوست دارین ترجمه کنن و به متن وفادار نباشن بخاطر شماهایی که میخواین خیلی ادبی ترجمه کنن آثار روسیه رو د خیلی بدم میاد یه سریا میگم آتش برآب زبان فارسی را درست نمیدادند کی گفته ؟ چون خیلی کلمات ساده بکار میبره و کلمات سنگین به کار نمیبره فارسی نمیداند؟ 😂🤣
بهترین ترجمه این اثر برای استاد آتش بر آب هستش 🤌👌
من این کتاب را دو بار با ترجمههای بابک شهاب و آتش برآب مطالعه کردم و ترجمه مصفا را هم نخواندم اما تطبیق دادم که از این دو پایینتر بود. به نظر بنده بهترین ترجمه برای اقای بابک شهاب است بسیار روان و خوشخوان. اتش بر اب هم در این اثر خوب بوده اما به طور کلی ترجمههای اقای اتش بر اب را برای افرادی که دایره واژگان کمتری دارند و با متنهای ادبی ارتباط برقرار نمیکنند، که اکثرا نوجوانان هستند مناسبتر میدانم. محاوه ای کردن مکالمات و استفاده از اصطلاحات تهرونی شاید به درک بهتر کمک کند اما از نثر نوشته شده توسط نویسنده فاصله میگیرد که این اعتبار ترجمه را کم میکند.البته این نظر منه و مطمنا برای شخص دیگر میتواند عکس این باشد.
از قیمت بسیار بالا که بگذریم و بذاریم به پای تفاسیر و ارزش آقای آتش برآب، حقیقتا نمیشه از جنس کاغذ این نشر علمی فرهنگی گذشت. بسیار بسیار نازک، نوشتههای پشت صفحه در یک برگ دیده میشه. قبول کردیم که از کاغذ سفید برای احترام به محیط زیست استفاده نشه و بالکی استفاده شه، ولی این نوع کاغذ کاهی حقیقتا توهین به شعور مخاطبه. از جنس کاغذای اخیر کتاب درسیای مدرسه هم نازک تره. تاسف که به اینجا رسیدیم.
من هم با ترجمه اتش براب خواندم هم رحمت الهی به نظرم ترجنه رحمت الهی قابل فهمتر و صمیمیتر هست ، اتش براب ترجمه رو پیچیده میکنه البته باز سلیقه هست و نظر هرکسی محترم هست
سلام. باید بگم که کتاب رو با ترجمه آقای رحمت الهی خوانده ام ، خیلی عجیبه اما ایشون به شکل زیبایی تونسته لحن داستایوفسکی در متن پیاده کنه و همینطور از ادبیاتی زیبا و ادبی که امروزه جای خودش رو به ادبیاتی ساده و روان داده استفاده کردن ، واقعا حیفه این زبان زیبا رو ساده سازی کنیم و از اصالت اون کم کنیم. در مورد کتاب باید گفت که راوی یا همون شخصی که با مخاطب صحبت میکنه بنظر میرسه شخص نویسنده باشه همون داستایوفسکی چون حتی یک بیماری شبیه به ایشون هم داره و ما میدونیم که بیشتر آثار ایشون از زندگی خودش الهام گرفته شده به همین دلیل هم هست روح و رنگی واقعی داره نوشتههای ایشون. مطلب این کتاب بیشتر در افکار راوی روایت میشه و در بخش اول کاملا افکار خودش رو برای ما به نمایش گذاشته ، افکاری گاها مریض گونه ، نویسنده این جسارت رو داشته که عمیقترین و تاریکترین افکار خودش رو به زبان بیاره که خیلی از ما حتی بهش فکر هم نمیکنیم. در پایان کتاب نسبتا خوبیه و در مورد موضوعاتی شخصی که فرد تا آخر عمر حتی یک کلمه از این افکار رو برای کسی بازگو نخواهد کرد صحبت میکنه. حتی موضوعاتی که شاید در لحظه از ذهن گذشته و فراموش شده.
دوستان هر وقت از بحث در مورد ترجمه فارغ شدید، لطفا کمی هم در مورد جذابیت داستانی اثر بنویسید. با تشکر.
بهترین ترجمه این کتاب برا حمیدرضاآتش برآب هستش نه علی مصفا نه هیچ کس دیگه
اگه نخریدید نگران نباشید و منتظر ترجمه بابک شهاب باشید آتش برآب و مصفا قشنگتر زدن
😂😂😂😂😂فک کن یکی مثل بابک شهاب رو به استاد آتش برآب ترجیح بدی امان از سواد کم
انگار یک رقابتی به راه افتاده در به گند کشیدن این متن داستایفسکی. بهترین ترجمه همچنان از آنِ رحمت الهی است. ترجمه آتشبرآب و مصفا بد نیستند بلکه خجالتآورند. ترجمه رحمت الهی که در سال بوق اتفاق افتاده اشتباهات ناجوری دارد و شاید اندکی سختخوان باشد ولی به متنی که داستایفسکی نوشته بسیار نزدیکتر است. اما برای مقایسه متن انگلیسیای را که مصفا ترجمه کرده بگذارید در گوگل ترنسلیت و خودتان مشاهده کنید. ترجمه آتشبرآب هم به گمانم کار دانشجویی باشد. اشکال اصلیاش به درک درونمایه رمان برمیگردد. نیز همان قیاس سطرهای نخستش با آنچه داستایفسکی نوشته کفایت میکند...
تو الکی حرف نزن استاد حمیدرضاآتش برآب بی نظیرند
نظر شخصی که برای قیاس ترجمه یک مرورگر اینترنتی مثل ترسنلیت را پیشنهاد میدهد بی شک قابل قبول نیست
من نگفتم نظر منو قبول کن، گفتم ترجمه انگلیسی رو که مصفا ازش ترجمه کرده، بذار تو همون به قول خودت "مرورگر اینترنتی" و خودت نتیجه رو مشاهده کن و بعد به نظر خودت برس. خیلی جاها دقیقاً همونه و متأسفانه به همون بیمعنایی که اون "مرورگر اینترنتی" متن رو ترجمه میکنه. تو هر صفحه از ترجمه مصفا جملاتی هست که گنگاند یا هیچ معنایی ندارن. باور کن من مقصر نیستم، تقصیر همون "مرورگر اینترنتی" است.
من الکی حرف نمیزنم، من از خدام بود که یه ترجمه درست ازین کتاب به فارسی بود که فوری ازش استفاده کنم، نه اینکه برای یه تحقیق مجبور بشم تو این زمان محدودم شصت هفتاد صفحه از این کتاب رو ترجمه کنم. من ترجمههای فرانسه و انگلیسی این کتاب رو هم بررسی کردم. درنهایت ای کاش سروش حبیبی یا مترجم حاذقی این کتاب رو ترجمه کرده بود که تفاوت و صحت و سلامت کار مشخص میشد. عجیبه واقعاً، ولی ترجمه رو میشه با چشم دید و خوند و مقایسه کرد. اگه فرصتی شد دقیقاً دلایل و اشکال این ترجمهها رو در مقالهای چیزی خواهم نوشت. ضمناً من ترجمه شهروز رشید و نسرین مجیدی رو بررسی نکردم چون دیدم فرصتم خیلی کمه. ازین لحاظ اگه جمع بستم منظورم این ترجمهها نیست.
فقط ترجمه استاد اتش براب و چقدر تفسیرهای قشنگی داره
بهترین ترجمه کتاب یادداشتهای زیرزمینی : ترجمه آقای حمیدرضا آتش بر آب از نشر علمی و فرهنگی
مگه با ترجمههای دیگه مقایسه کردید؟
با ترجمهی بابک شهاب در راهه ✌️🙃
کی به ترجمه بابک شهاب اهمیت میده؟
خوشم نیومد
بسیار عالی. تعلیق بسیار خوبی در نیمه دوم داستان مشاهده میشه و یکی از ارزشمندترین آثار داستایوفسکی در زمینه روانکاوی شخصیت داستانی است. با ترجمه رحمت الهی.
موافقم اثر جالبی ست
فقط با ترجمهی آتش برآب بخونید، وااای عالیه عااالیه این کتاب
شخص اول رمان اسمش چیه تو داستان
اسمشو نمیگه
کوتاه شده اسم شخصیت اول داستان وانیا هست ولی طبق معمول داستانهای داستایفسکی شخصیت اول کسی به اسم آلکسی پتروویچ هست یا یه اسمی شبیه به همین
خیلی هضمش سخته
شربت معده فراموش نشود
همه کسانی که داستاسفسکی میخوانند مشکل روانی دارند.
ناراحتم کردی سید
حقیقت تلخ
چه کسی ندارد؟
ای بابا حداقل وضعیت روان مون بهتر از توعه
از "داستاسفسکی" گفتن شما گویاست که چه کسی مشکل روانی داره. درد و نفرین بر رسوایی:(
فقط یک حیوان ناقابل میتواند از لحاظ روانی کاملا سالم باشد
و آنها که نظرات به اصطلاح روانیها را خوانده و نظر میدهند دقیقا چی هستند جناب یونگ