جایزه ی گنکور، دروازه ی پیروزی ادبیات فرانسه



«جایزه ی گنکور» به عنوان یکی از مهم ترین و معتبرترین جوایز ادبی فرانسه، دروازه ای است که تنها نویسندگان پیروز از آن گذشته اند.

همان طور که طاق نصرت پاریس «Arc de Triomphe» یکی از بزرگ ترین دروازه های پیروزی دنیاست، «جایزه ی گنکور» به عنوان یکی از مهم ترین و معتبرترین جوایز ادبی فرانسه، دروازه ای است که تنها نویسندگان پیروز از آن گذشته اند. مجمع ادبی گنکور به طور رسمی در سال 1902 میلادی تأسیس شد و برنده ی این جایزه از سال 1903 در اوایل ماه نوامبر طی فرآیندی سه مرحله ای مشخص می شود. «جایزه ی گنکور» به «بهترین و خلاق ترین اثر سال» تعلق می گیرد.

 

 

دو برادر، دو همکار

«ادموند دو گنکور» نویسنده، منتقد و ناشر ثروتمند فرانسوی، تمام اموال خود را وقف تأسیس «آکادمی گنکور» کرد. او با این کار می خواست علاوه بر ترویج ادبیات در فرانسه، مخالفت خود را با سیاست های آکادمی فرانسه اعلام کند. «ادموند» در شهر «نانسی» به دنیا آمد و بخش عمده ی زندگی اش را به همکاری با برادرش «ژول دو گنکور» اختصاص داد. آن ها در زمینه ی نقد هنری، رمان نویسی و نوشتن «ژورنال گنکور» (The Goncourt Journal) فعالیت داشتند. اما در این میان، «ژورنال گنکور» تجربه ای منحصر به فرد بود.

برادران «گنکور» با همکاری یکدیگر از سال 1850 تا زمان مرگ «ژول» در سال 1870، خاطراتی را در «ژورنال گنکور» می نوشتند. «ادموند» حتی پس از مرگ «ژول» نیز به این ژورنال وفادار ماند و تا چند هفته پیش از مرگ خود، نوشتن آن را ادامه داد. «ژورنال گنکور» وقایع نگاریِ بی نظیری از دنیای هنر و ادبیات پاریس در آن روزگار است. در این اثر ماندگار، به دنیای رقابت ها و دوستی ها، گردهمایی ها در کافه و تلاش نویسندگان برای پیدا کردن جایگاهی در سلسله مراتب ادبیات آن زمان پرداخته شده است. این اثر ارزشمند تا مدتی طولانی چاپ نشد. یکی از دلایل آن این بود که گنکورها می ترسیدند کار به دادگاه و دعوا و مرافعه بکشد و دوستانشان از آن ها شکایت کنند. اما در دهه ی 1950، متن اصلی به زبان فرانسه در 22 جلد به چاپ رسید و پس از آن، ترجمه ی این اثر به زبان انگلیسی منتشر شد.

 

Goncourts

 

زمانی که «ادموند دو گنکور» به افتخار برادر و همکارش «ژول»، همه ی اموالش را وقف تأسیس «آکادمی گنکور» (Académie Goncourt) کرد، این دو مرد به ماندگارترین برادران تاریخ ادبیات فرانسه تبدیل شدند.

 

شاهکاری فراموش شده

«جان آنتوان نو» نخستین کسی است که در 21 دسامبر 1903 جایزه ی گنکور را برای کتاب «نیروی دشمن» دریافت نمود. او این کتاب را با هزینه ی شخصی خودش منتشر کرد. «نیروی دشمن» که از نظر تجاری ناموفق بود، داستان شاعری را روایت می کرد که در یک بیمارستان روانی بیدار می شود و هیچ نمی داند چگونه از آن جا سر در آورده است. برخی این اثر را شاهکاری فراموش شده در ژانر علمی-تخیلی می دانند.

 

force-ennemie

 

جایزه ی 10 دلاری

ارزش نقدی جایزه ی گنکور (که زمانی کمک‌خرجِ نویسنده ای جوان برای تکمیل کتاب دومش به حساب می آمد) هیچ گاه تغییر نکرده و امروزه ارزش آن حدود 10 یورو است! با این وجود، برندگان «گنکور» از ارزش معنوی این جایزه می توانند ارزشی مادی خلق کنند و به سرعت میلیونر شوند چرا که با بردن این جایزه، فروش هر کتابی چند ده برابر می شود.

 

رستورانی با چاشنی ادبیات

همانطور که می دانید کافه ها و رستوران های مجلل پاریس، زبانزد خاص و عام هستند. رستوران «دروآن» در پاریس، از سال 1914 میزبان اعضای آکادمی گنکور است. از سال 1920، اولین سه شنبه ی ماه نوامبر، ده نفر از اعضای هیأت داوران در طبقه ی اول این رستوران جمع می شوند تا تصمیم نهایی را بگیرند. نام آن ها روی کارد و چنگال حکاکی شده است و اعضای جدید آکادمی، چاقو و چنگال را از افراد قبل از خود به ارث می برند!

 

 

جنجال های جایزه

در سال 1921 «رنه ماران» نخستین سیاه پوستی بود که جایزه ی «گنکور» را با خود به خانه برد. اما کتاب او به دلیل نقد آشکارش بر سیاست های استعماری اروپا در آفریقا، ممنوع اعلام شد.

جنجال برانگیزترین اتفاق اما در مورد حواشی این جایزه مربوط به «رومن گاری» است. طبق اصول جایزه ی «گنکور» این جایزه تنها یک بار به هر نویسنده تعلق می گیرد. اما «رومن گاری» با تقلبی باورنکردنی، در این میان استثناست. در ادامه با نویسندگانی که برنده ی این جایزه ی معتبر بوده اند، بیشتر آشنا می شویم و از تقلب جنجال برانگیز «گاری» برایتان می گوییم.

 

 

گنکور بهترین ها را برمی گزیند

موزه ی لوور، برج ایفل، کلیسای نتردام و کاخ ورسای ثابت می کنند که فرانسوی ها همیشه به دنبال بهترین ها هستند. اما مگر می شود کشوری که مهد روشنفکری دنیا نامیده می شود، بهترین نویسندگان را محک نزند؟ بیایید برخی از مهم ترین برندگان «جایزه ی گنکور» را بیشتر بشناسیم.

 

مارسل پروست

آیا شما از «مارسل پروست» می ترسید؟ اهمیت «پروست» در تاریخ ادبیات جهان کمی ترسناک است. همان طور که در مقاله ی «چه کسی از مارسل پروست می ترسد؟» گفتیم، «مارسل پروست» از نخستین نویسندگانی بود که برای دریافت الهام به ژرفای خویشتن سفر کرد: جهانی ناشناخته که در همه ی ما وجود دارد. اما جهان بیرون در حق «پروست» بی انصاف بود؛ زمانی که برای جلد دوم اثر بی همتایش، برنده ی جایزه ی «گنکور» شد، برخی افراد گفتند که این جایزه برای سن و سال «پروست» نیست و او حق جوان ترها را ضایع کرده است. با این وجود، تاریخ ثابت کرد که هیأت ژوری تصمیم درستی گرفته بود.


 

 

سیمون دوبووار

یکی از مهم ترین شخصیت های تاریخی فرانسه که موفق شده جایزه ی «گنکور» را از آن خود کند، «سیمون دوبووار» است. او در سال 1954 با کتاب «ماندارن ها» برنده ی این جایزه شد. داستان این رمان، پس از پایان جنگ جهانی آغاز می شود و گروهی از روشنفکران فرانسوی را دنبال می کند که در جست و جوی جایگاهشان در شرایط سیاسی جدید هستند. این شخصیت ها بر مبنای گروهی از دوستان نزدیک «دوبووار» و «سارتر» در آن زمان، از جمله «آلبر کامو» و «آرتور کوستلر» شکل گرفته اند.

پیشنهاد می کنیم برای آشنایی بیشتر با این بانوی بی نظیر و آثار او، حتماً به مقاله ی «سیمون دوبووار: دیو دنیای مردسالار و دلبرِ سارتر» سر بزنید.


 

 

پاتریک مودیانو

«پاتریک مودیانو»، در سال 1972 و پیش از این که برنده ی جایزه ی «گنکور» شود، یکی دیگر از بزرگ ترین جوایز ادبی فرانسه یعنی «جایزه ی بزرگ رمان آکادمی فرانسه» را از آن خود کرده بود. جایزه ی گنکور در سال 1978 برای رمان «خیابان های بوتیک های خاموش» به او تعلق گرفت. عنوان این کتاب برگرفته از نام خیابانی در رُم است که «مودیانو» مدتی در آن زندگی می کرد. «گای رولاند» شخصیت اصلی این رمان بی نظیر، کارآگاهی است که به بیماری فراموشی دچار شده و به دنبال سرنخ هایی از هویت گذشته اش است. «پاتریک مودیانو» در سال 2014 دستاوردهای ادبی اش را به کمال رساند و «جایزه ی نوبل ادبیات» را با خود به خانه برد.



 

مارگریت دوراس

«مارگریت دوراس» در همه ی زمینه ها نویسنده ای چیره دست بود: رمان، نمایشنامه، فیلمنامه و مقاله. «دوراس» با نوشتن رمان «عاشق» در سال 1984 برنده ی جایزه ی گنکور شد. داستان رمان «عاشق» که در ویتنام تحت استعمار فرانسه می گذرد، بازتابی از جوانیِ خود «دوراس» است؛ زمانی که عاشق یک تاجر چینی شده بود. او این داستان را طی 55 سال، بارها و بارها بازنویسی کرد تا بالاخره در 70 سالگی با بردن جایزه ی «گنکور»، داستان «عاشق» را جاودان کرد. 

جالب است بدانید «مارگریت دوراس» علاوه بر خلق این رمان تحسین برانگیز، نویسنده ی فیلمنامه ی یکی از مشهورترین فیلم های موج نوی سینمای فرانسه یعنی «هیروشیما عشق من» نیز هست. این فیلم ضد جنگ که به حادثه ی بمباران اتمی هیروشیما می‌ پردازد، در بخش خارج از مسابقه ی جشنواره ی فیلم کن به نمایش درآمد و جایزه ی منتقدان بین ‌المللی را از آن خود کرد. 


 

لوران گوده

در سال 2002، «لوران گوده» برای کتاب «مرگ شهریار سنگور» برنده ی جایزه ی تکمیلی گنکور شد و دو سال بعد برای رمان «آفتاب خانواده اسکورتا» جایزه ی اصلی را از آن خود کرد. «مرگ شهریار سنگور» به انسان هایی می پردازد که در معرض شهوت قدرت ‌طلبی، مال اندوزی یا لذت های جسمانی قرار می ‌گیرند و «آفتاب خانواده اسکورتا»، ماجرای پنج نسل از خانواده ی اسکورتا، تاریخچه ی خانوادگی و رسوایی های آن ها را روایت می کند.



 

زندگی دوگانه ی آقای «رومن گاری»

بر خلاف جوایزی چون «جایزه ی من بوکر»، «جایزه ی ملی کتاب آمریکا» و «جایزه ی نوبل ادبیات»، گنکور قواعد خاص خودش را دارد و هر نویسنده تنها یک بار می تواند برنده ی این جایزه شود. یک بار برای همیشه. اما «رومن گاری» دروغ گوی قهاری بود. این نویسنده ی فرانسوی که قهرمان جنگ بود، برای همه چیز داستان می ساخت و همیشه در حال دروغ گفتن بود! او همواره درباره ی مادر، پدر، تحصیلات، سابقه ی ادبی و معشوقه هایش دروغ هایی می بافت. 

یکی از این دروغ های بزرگ به جایزه ی گنکور مربوط می شود. او برای خودش نامی جعلی ساخت و از این طریق توانست برای بار دوم این جایزه را از آن خود کند. «گاری» نخستین بار با رمان «ریشه های آسمان» جایزه ی گنکور را دریافت کرد. داستان این کتاب، بیانیه ای برای حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از شکار فیل هاست.

«رومن گاری» در قانون شکنی ید طولایی داشت. همان طور که گفتیم به خاطر قواعد آکادمی گنکور، امکان تعلق گرفتن این جایزه برای دو بار به یک نویسنده وجود نداشته و ندارد. اما «گاری» به ترفندی دست زد که توانست برای کتاب «زندگی در پیش رو»، دومین جایزه ی گنکور را به خود اختصاص دهد. در این کتاب، داستان زندگی زنی را دنبال می کنیم که بازمانده ی هولوکاست است و پسر عرب مهاجری که باید خود را با شرایط فعلی جامعه تطبیق دهد. اما چگونه این نویسنده ی متقلب، برای دومین بار جایزه ی گنکور را تصاحب کرد؟ او از نام مستعار «امیل آژار» استفاده کرد و یکی از برادرزاده هایش را به عنوان خالق کتاب جا زد!

 

پس از خودکشی «رومن گاری»، کتابی به نام «زندگی و مرگ امیل آژار» از او به انتشار رسید و در این کتاب، حقیقت فاش شد. پس از پرده برداری از این اعتراف، منتقدین به هویت واقعی آژار پی بردند و متوجه ایده ها، شخصیت ها، تصاویر و تِم های تکرارشونده در آثار این دو نویسنده شدند که شاید می توانست مشخص کند که آن ها در اصل، یک نفر هستند.


 

 

جایزه ای به انتخاب دبیرستانی ها

«جایزه ی گنکور دبیرستانی ها» معمولاً به عنوان عضوی کوچک تر از خانواده ی گنکور در نظر گرفته می شود. این جایزه در سال 1987 بنیان گذاشته شد. نام این جایزه ارتباطی مستقیم با شیوه ی انتخاب برنده ی خوش شانسش دارد.

داوران آکادمی گنکور، همان طور که برنده ی جایزه ی اصلی گنکور را مشخص می کنند، بین 12 تا 15 رمان منتخب را به عنوان نامزد «جایزه ی گنکور دبیرستانی ها» در نظر می گیرند. اما کار داوران در این جا به پایان می رسد و به جای این که اعضای هیئت ژوری، برنده را انتخاب کنند، این فرآیند به دانش آموزان دبیرستانی سپرده می شود. پس از اعلام نامزدها، 12 کتاب در اختیار 2000 دبیرستانی قرار می گیرند و آن ها باید کتاب ها را بخوانند و درباره ی آن ها به بحث و تبادل نظر بپردازند و در نهایت، این دانش آموزان برنده ی جایزه را انتخاب می کنند. یکی از مهم ترین برندگان این جایزه، «ژوئل دیکر» برای کتاب «پرونده ی هری کبر» بوده است.


 

 

این جا چراغی روشن است

در زیر طاق نصرت پاریس، مقبره ی سربازی گمنام قرار دارد. در 11 نوامبر 1923، یک مشعل دائمی به یاد تمامی سربازان گمنام کشته شده در جنگ جهانی اول در کنار این مقبره روشن شد که تا به امروز خاموش نشده است. و این چنین، مشعل جایزه ی گنکور نیز که تا به امروز خاموش نشده، یاد تمامی نویسندگان برنده ی این جایزه را زنده نگه می دارد.   

از دیگر آثار برنده ی جایزه ی گنکور می توان به «عنکبوت»، «جبهه های افتخار»، «صخره تانیوس»، «خلوت»، «من می روم»، «آوای آلاباما»، «سنگ صبور»، «هایدریش مغز هیملر است»، «چه بر سر وحشی سفید آمد؟»، «خطابه سقوط رم»، «دیدار به قیامت»، «شارلوت»، «مرسو چه کسی را کشت؟»، «ترانه ی شیرین» و «صورت جلسه» اشاره کرد.